چطور در شغل وکالت کارآموزی کنیم؟ (قسمت ششم)
قانون نهم: همیشه از ادبیات و لباس رسمی در دادگاهها و سایر جلساتتان استفاده کنیم.
این قانون نیاز به توضیح خاصی ندارد. باید تلاش کنیم پرستیژ و شان وکالت را در قالب ادبیات کلامی، اخلاق و منش و حتی در نحوه پوششمان نیز حفظ کنیم. ظاهر شدن با تیشرت و شلوار جین در مجامع عمومی و رسمی که قصد دارید خود را به عنوان وکیل معرفی کنید اصلاً توصیه نمیشود. ظاهری تمیز و کاملاً رسمی و جدی، ناخودآگاه شخصیت و کلام شما را نفوذپذیرتر میکند. با یک گوگل کردن ساده میتوانید با توجه به خانم یا آقا بودنتان نحوه پوشش رسمی مناسب خود را پیدا کنید. این قانون خوشبختانه توسط قریب به اتفاق همکارانم رعایت میشود. از این بابت خوشحالم.
قانون دهم: ارتباطات خود را حفظ کنیم.
با یک موکل ثروتمند و خوشحساب برای مدتی تقریباً کوتاه، همکاری بسیار خوبی داشتم. به ایشان مشاوره حقوقی میدادم. قراردادهای فارسی و انگلیسیشان را اصلاح و تنظیم و در پروندههای حقوقی و کیفری وکالت و به خوبی آنها را مدیریت میکردم. از درامدم خیلی راضی نبودم ولی برای کسب تجربه و طی کردن طریق کاراموزی بدکی نبود. هر دو از هم راضی بودیم. اما بعد از مدتی بر سر مسائلی کاملاً عادی و محتمل اختلافنظرهایی بر سر راهمان قرار گرفت. به این اختلافات موکل به شدت دامن میزد و آنها را بزرگتر از آن چه بود جلوه میداد. اما من میدانستم ریشه بحثها و اختلافاتمان کجاست و میتوانستم به خوبی برای حل کردنش برنامه بچینم و به کلی حل و فصلش کنم. به هر حال حقوق خواندهام و میدانم و میتوانم با تحلیل و استدلال از پس مشکلات برآیم. اما اشتباهی از من سر زد و کودک درونم لجبازی کرد و روزی که اختلافاتمان از روزهای قبل پررنگتر شده بود، مسئله استعفایم را طرح کردم و به جای حل مسئله، صورت مسئله را به کلی پاک کردم. مشخص است که اشتباه و کودکی کردم. (البته فدای سرم) اما بهتر بودم روزی که عصبانی شدم و از روی لجبازی تصمیم گرفتم، کمی بیشتر هزینه - فایده میکردم و با تحلیل به این نتیجه میرسیدم که نگهداشتن این موکل میارزد به از دست دادنش.
از آن روز و تجربههای پس از آن روز یک درس بزرگ آموختم. به راحتی موکلینم را از دست ندهم. موکل برای ما مثل پای چپ کریس رونالدو است. برایمان درآمد، شهرت، اعتبار میآورد. یک مال ارزشمند است که باید روی آن برای آینده سرمایهگذاری کرد. حتی باید توسط خودمان و با قولی که از خودمان در نحوه حل مسائل میگیریم، این ارزش را بیمه کنیم و به راحتی از دستش ندهیم. مطالعه کتابهای اصول و فنون مذاکره که در بازار موجود است به ما خیلی کمک میکند. اگر در سازمان قرار است کار کنیم، کتابهای رفتار سازمانی را مطالعه کنیم. ما وکلا با مقررات داخلی دست و پا گیر شرکتها خیلی آشنا نیستیم و به دلیل ذات آزادیخواهی که داریم، دوستشان نداریم. اما برای رشد در سازمان و همصدا شدن با سایر پرسنل، بهتر است رعایتشان کنیم.