قانون پنجم: بحث کنیم. به قیمت خیت شدن!

   روزهای اول کاراموزی زیاد بحث نمی‌کردم. همان یک ‌ذره‌ای هم که بعضاً در حد یک پاراگراف شروع به سخنوری می‌کردم به شدت سرخ و سفید میشدم. تا این که یک روز وکیل سرپرستم یک جمله خیلی آموزنده‌ای بهم گفتند. این که حقوق آنچه در کتاب‌ها نوشته شده نیست بلکه به مباحثه‌ای که بین من و تو در جریان هست حقوق می‌گویند. من که عاشقانه دنبال یادگیری بودم خیلی تحت تاثیر قرار گرفتم و به خودم قولی دادم و این که حتی به قیمت خیت و مورد تمسخر قرار گرفتن، از بحث کردن کناره‌گیری نکنم. شما به عنوان یک وکیل بالقوه، باید شجاعت و جسارت کافی برای ورود به یک دنیای کاملاً متفاوت را داشته باشید پس با تمرین بحث کردن، ذهن خود را گرم کنید و به خودتان اثبات کنید از آن نمی‌هراسید. اصلاً مهم نیست که لکنت بگیرید، صدایتان یا دستتان بلرزد. مختص روزهای اول کارآموزی نیست. خیلی از وکلا را دیده‌ام که با وجود تجربه و استعداد لازم و کافی در یک پرونده سنگین دچار این حالات می‌شوند. به هر حال ما پذیرفته‌ایم که جنس شغل‌مان در تمام ابعاد استرس‌زا و مواجهه با حالات درونی به‌خصوصی است. بحث کردن پیرامون یک موضوع نه تنها باعث بالا رفتن اطلاعات ما می‌شود بلکه به همان میزان در افزایش حرمت نفس و اعتماد به نفس ما نیز اثرگذار است. بنابراین برای آن که وکیلی جدی و باصلابت و با اعتماد به نفس باشیم، بحث کنیم و دیگران را به ورود به بحث تشویق کنیم. یادمان باشد همان دیگرانی که ما از زهر نیشخندهایشان واهمه داریم، در صورت ساکت و صامت بودنمان نیز طور دیگر در مورد ما به قضاوت‌های ناعادلانه و داوری‌های بیجا می‌نشینند. پس چه بهتر که این نوع قضاوت‌ها هنگام بحث کردن ما پشت سرمان زده شود.

قانون ششم: بخوانیم و بنویسیم.

   قبولی در آزمون وکالت، چه آزمون ورودی و چه اختبار، به این معنی است که من از حداقل دانش برای ورود به دنیای وکالت برخوردار هستم و صلاحیت داشتن پروانه وکالت را دارم. بر این اساس لطفاً به هیچ وجه به خصوص پس از قبولی در آزمون ورودی کتاب‌ها را فراموش نکنیم. یادمان باشد که بیشتر و بهتر از دیگران در هر شغل و جایگاهی باید اطلاعات خود را به روز نگاه داریم و از آخرین اخبار روز آگاهی داشته باشیم. یک اما ی بزرگ در اینجا وجود دارد. پس از ورود در دنیای وکالت، علاوه بر کتاب‌های تئوریک، باید وقت زیادی را صرف خواندن در حوزه‌هایی کنیم که اطلاعات عملی ما را ببرد بالا. به عنوان مثال خواندن رای و کتبی که به صورت یک مسئله یا سوال حقوقی بحث را شروع می‌کنند، می‌تواند در این زمینه بسیار راه‌گشا باشد. به عنوان مثال کتاب مجموعه آرای قضایی شعب دیوان عالی کشور در هر دو زمینه حقوقی و کیفری. به هیچ وجه خواندن آرای مختلف در حوزه‌های مختلف را فراموش نکنیم. یکی از وبسایت‌های مورد علاقه من در این زمینه را در اینجا مشاهده فرمایید. علاوه بر موضوع زیاد خواندن، بسیار نوشتن نیز باید در صدر اولویت ما قرار گیرد. وظیفه ما آن است که با ادبیات حقوقی به خوبی آشنا شویم. همانطور که برای یادگرفتن زبان انگلیسی زمان بسیاری را صرف تکرار کردن لغات، نوشتن انشا و خواندن متن با صدای بلند می‌کنیم تا مهارت‌های ما افزایش پیدا کند، در دنیای حقوق نیز این مفاهیم مصداق پیدا می‌کند. بارها و بارها حتی با صدای بلند خواندن و بارها و بارها نوشتن و پاره کردن و دوباره کار را از سر گرفتن، به تدریج مهارت‌های ما را در این حوزه افزایش می‌دهد.