خب! نوشتن از تعهدات و تکالیفی که دوست دارم در سال 1398 بر عهده بگیرم و انجامشون بدم یا ترک‌شون کنم خیلی سخته. به این دلیل که اگه انجامشون ندم هر کسی که داره این مطالب رو میخونه ازم فیدبک میخواد و اگر به تعهداتم عمل نکنم بیشتر احساس خجالت می‌کنم و بیشتر قابلیت سرزنش شدن رو دارم. ولی از اون جایی که من آدم شجاعی هستم و دوست دارم اتفاقاً به خاطر کم‌کاری‌هام سرزنش بشنوم، میخوام یه سری کارهایی که دوست دارم و در واقع مکلفم تا انتهای سال 1398 انجامشون بدم رو اینجا بنویسم.

  1. این کتاب‌های که به تازگی از کتاب‌فروشی خریدم رو با دقت بیش‌تری بخونم و مسلط بشم و اینجا در موردشون مطلب بنویسم.
  • حقوق بازار سرمایه
  •  حقوق اقتصادی
  • مجموعه آرای قضایی شعب دیوان عالی کشور (حقوقی)
  • مسئولیت مدنی دکتر کاتوزیان
  1. هر هفته یک ویدیو انگلیسی تد رو مرور گوش بدم و اینجا بازنویسیش کنم.
  2. هر روز وبلاگ بنویسم، شده حتی یک خط.

   اینا تنها تعهدات من نیستن اما تعهدات اصلیم هستن. یه سری قول و قرارهای دیگه هم هست مثل فیلم دیدن و مراجعه مداوم به مشاور روان‌شناس و خوندن کتاب‌های متفرقه که البته خیلی مهم هستن اما خیلی مربوط میشه به تراش‌کاری شخصیتم. به روح و روانم ربط داره بیشتر. مثلاً دوست دارم به خودم قول بدم وقتی ناراحتم و خواستم بی‌قراری کنم، یا اعصاب دیگران رو خرد کنم یا خودم رو نارحت کنم، به قول دوستم از خودم بپرسم آیا این رفتار کمکی هم می‌کنه یا نه؟ اون وقت رفتارهای تهاجمی و لحظه‌ایم خیلی کمتر میشه. سال 97 برام یکی از سخت‌ترین و خاطره‌انگیزترین سال‌ها بود. سالی که اختبار دادم. سالی که از شرکت استعفا دادم. سالی که خیلی تنهایی کشیدم. سالی که خیلی کتاب خوندم. سالی که دوستان جدیدی مثل ریحانه و امیر پیدا کردم. ریحانه دختر شاد و مهربونیه که خیلی تو زندگی سختی کشیده. از شهرستان به تهران اومده و سرسختانه برای زندگیش تلاش و کار می‌کنه. یه وکیل محکم و قابل اعتماد و سخت‌کوش. امیر جان هم عاشق مولاناست و هر موقع تو زندگی کم میارم زنگ میزنم باهاش حرف می‌زنم و از دوستی‌هاش با مولانا میگه و من عشق می‌کنم. امسال البته سالی بود که بعضی از آدم‌ها (بخوانید شامپانزه‌ها) رو مثل آشغال از روی زمین برداشتم و ریختم توی سطل زباله ذهنم. به قول محمدرضا شاید یکی از نشانه‌های رشد از دست دادن بعضی از دوستان باشد. پس قطعاً از دست دادن اون آدم‌ها منو به رشد و پیشرفت هدایت می‌کنه.  

   سال97 با تمام سختی‌هاش تموم شد و سال 98 قراره سختتر باشه. دوست دارم تو این دنیای سخت پوست کرگدن داشته باشم. سرسخت باشم. محکم باشم و با هر بادی احساس درد نکنم. دیگه من یه اردیبهشتی احساساتی هستم. خوبه که یه خرده بیشتر روی مدیریت احساساتم کار کنم.

امیدورام روزها و لحظه‌های عادی و باشکوهی رو در سال جدید تجربه کنیم.